روایت فورد از موسیقی ، کوچه تین پن و... در امریکا
جاز یهودی به موسیقی ملی ما تبدیل میشود
بسیاری از مردم حیران ماندهاند که انبوه آهنگهای احساساتی و احمقانه که خانههای پاک و محجوب را اشغال کرده و جوانان را به تقلید از یاوه سرایی یکمشت عقب مانده ذهنی واداشته است از کجا سرچشمه میگیرد.موسیقی عامیانهیک منوپلی یهودی است.موسیقی جاز آفریده یهود است.احساسات افراطی واحمقانه،وسوسههای شیطنت آمیز،نفسانیت و لذت پرستی نهفته در نتهای گمراهکننده،همه منشأ یهودی دارند.
کلمات وسوسه انگیز،جیغ و فریاد حیوانات جنگلی و آه و ناله و صداهایشهوانی،با چند نت احساساتی استتار شده و وارد خانههای میشوند،حال آنکهاگر همین چیزها،بدون اینکه توسط«موسیقی مصرفی»استتار شده باشد واردمیشد،با نفرت بیرون انداخته میشد.«اشعار»موسیقی عباراتی را فاش میسازد.که مستقیما از مستراحهای پایتختهای جدید اخذ شدهاند تا زبان روزمره وزمزمههای نسنجیده دختران و پسران محصل را شکل دهند.
آیا عجیب نیست که به هر طرفی میچرخید تا منشأ جریانهای فاسد ومخرب جاری در جامعه را ردیابی کنید،با گروهی از یهودیان مواجه میشوید؟درفساد و انحطاط بازی«بیس بال»-یک گروه از یهودیان. در استثمار مالی-یکگروه از یهودیان. در فساد نمایشی-گروهی از یهود. در تبلیغ مشروبات الکلی-گروهی از یهود. در کنترل سیاستهای نظامی کشور-گروهی یهودی. در کنترلمطبوعات از طریق اعمال فشار تجاری و مالی-گروهی یهودی. سوداگران جنگ-80 درصد یهودی. سازمان دهندگان مقابله فعال با قوانین و آداب و رسوممسیحی یهودیان. در این جوّ مسموم موسیقی عامیانه کذایی که ضعف روحی وفکری را با انواع هرزگی درهم میآمیزد-باز هم یهودیان.
کسانی که از نفوذ و غلبه یهود بر موسیقی آمریکا اطلاعی دارند،بدون شک آنرا جدی و خطرناک میدانند.نه فقط یهودی شدن ارکسترهای بزرگ و معدود ما بااعتراض روز افزونی روبروست،بلکه واکنش شدیدی علیه تبانی نژادیای کهسکوی اجرای کنسرتها و سایر سکوهای مورد علاقه مردم را به بهای حذف همه هنرمندان غیر یهود با یهودیان پر میکند،وجود دارد.اگر آنان هنرمندانبرتری بودند،حرفی نبود؛ولی آنها صرفا در محافل موسیقی یهود مشهورترند و بهلحاظ نژادی حمایت میشوند.
یکی از همین موسیقدانها میگفت:«بگذارید من آهنگهای یک قوم رابسازم؛دیگر برایم فرقی نمیکند چه کسی قوانین را وضع میکند.»در این کشوریهودیان در هر دو زمینه نقش بزرگ داشتهاند.هدف از نگارش این مقاله این استکه مردم را با حقیقت موسیقی ابلهانهای که روز و شب بنابر عادت زمزمه میکنند ومیخوانند و فریاد میکشند آشنا نماید و در صورت امکان،به آنان کمک کند تاچماق نامرئی یهود را که برای مقاصد مالی و تبلیغی بر فراز سر آنها تاب میخوردمشاهده کنند.همچنان که تئاتر و سینمای آمریکا تحت سلطه یهودیان وسوداگری و منفعت جویی هنر برانداز آنان قرار گرفته،اداره«آهنگهای عامیانه»نیز به یک نعت«ییدیش»تبدیل شده است.یهودیانی که در نخستین روزهایبهرهبرداری این حرفه را در اختیار گرفتند عمدتا متولد روسیه بودند و سابقهشخصی برخی از آنها به اندازه سابقه بسیاری از رهبران یهودی تئاتر و سینماناخوشایند و نفرت انگیز بود.
در اوایل دهه 1920،دادخواستی از طرف دولت ایالات متحده مطرح شد کهضمن آن«ایروین برلین»،«لئو فیست»و سایر رؤسای هفت شرکت نشرموسیقی نیویورک به نقض قانون ضد تراست شرمن( ANTI-TRUST LAW)متهم شدند.متهمین ظاهراکنترل 80 درصد از آهنگهای دارای امتیاز طبع و نشر انحصاری موجود را که مورد استفاده تولید کنندگان گرامافون،پیانوی خودکار و سایر ابزار تولید موسیقیبودند، و نیز تعیین قیمت ثابت صفحات و نوارهای موسیقی را برای فروش به عامهمردم بر عهده داشتند.شرکتهایی که در این قضیه دخالت داشتند عبارت بودند از«شرکت سهامی موسیقی»( MUSIC CORPORATION)،«شرکت سهامی ایروین برلین» ( IRVING BERLIN,INC)،«شرکت سهامیفرانسیس، دی و هانتر»( FRaNCIS,DAY AND HUNTER,INC)،«شاپیرو،برنشتاین و شرکا»( SHAPIRO,BERNSTEIN & CO)، «شرکت سهامی واترسون، برلین و اشنایدر»( WATTERSON,BERLIN & SNYDER,INC) ، و «شرکت سهامی ام.ویتمارک و پسران» ( M.Witmark & Sons,Inc).همه این شرکتها در نیویورک قرار داشتند.دولت ایالات متحده در صدد فسخپیماننامهای بود که ظاهرا بر اساس آن متهمین صرفا از طریق«شرکت سهامیموسیقی»که خود آن را تأسیس کرده بودند به عقد قرار داد مبادرت میکردند.
درصد باقیمانده داد و ستد آهنگهای موسیقی توسط تالارهای موسیقی یهودیدیگری که در آن گروه خاص گنجانده نشده بودند اداره میشد.
تراست موسیقی یهود چگونه شما را به ترنّم وا میدارد
یهودیان آهنگ عامیانه نساختند بلکه آن را به ابتذال کشیدند.دقیقا زمانی کهیهود کنترل آهنگهای عامیانه و مورد علاقه مردم را به دست گرفت،جنبه معنویو اخلاقی این گونه آهنگها رو به انحطاط گذاشت.موسیقی«عامیانه»پیش ازآنکه به صنعتی یهودی تبدیل شود حقیقتا عامیانه و مردمی بود.مردم آن را ترنّممیکردند و دلیلی نمیدیدند که پنهانش کنند.اما موسیقی عامیانه امروز اغلبآن قدر مشکوک و سؤال بر انگیز است که مجریان آن،به خصوص اگر نشانی ازنجابت و پاکیزگی در وجودشان باشد،باید مستمعین را پیش از اجرا ارزیابینمایند.هموطنان میانسال مراحلی را که موسیقی عامیانه طی چند دهه اخیر پشتسر نهاده به یاد میآورند.سرودهای جنگی تا بعد از جنگ داخلی[آمریکا]دوام پیدا کرده و به تدریج با آهنگهای بدیع،رومانیک و بیآلایش دوران بعد ازجنگ در هم آمیختند.طی جنگ جهانی اول،آهنگها و تصنیفهای مشابهیبرای یک مدت کوتاه احیا شدند.این آهنگها محصول کارخانههای آهنگسازینبودند بلکه توسط افرادی که استعدادشان به صورت طبیعی شکوفا میشدبه وجود آمدند.این اشخاص نه برای مجامع نشر و توزیع موسیقی بلکه برایارضای حرفهای خویش و برای هنرمندان سالنهای موسیقی کار میکردند.
ثروت زیادی از طریق آهنگسازی به دست نمیآمد ولی خشنود ساختن وارضای ذوق عامّه موجب رضایت و خشنودی هنرمند میشد.ذوق و سلیقه عامّهطالب چیزی است که عموما از آن تغذیه میکند.ذوق و سلیقه عامّه همان عادتآنهاست.عموم مردم از منشأ آنچه زندگیشان با آن تأمین و سپری میشودبیخبرند و خود را با آنچه عرضه میشود تطبیق میدهند.ذوق و سلیقه عامّههمراه با بالا رفتن یا پایین آمدن کیفیت تغذیه مادی یا معنوی آنان بهبود یافته یاتنزل پیدا میکند.
طی یک ربع قرن،با برخورداری از همه امکانات تبلیغی نظیر تئاتر،سینما،موسیقی عامیانه،روزنامهها و رادیو،ضمن تحقیر و تخفیف همه نهادهای اخلاقیمخالف،تقریبا میتوان نوع مردم و جامعه مورد نظر را پرورش داده و به وجودآورد.فقط حدود یک ربع قرن برای انجام این کار کفایت میکند.مردم سابقا هم مثل امروز ترنّم میکردند،اما نه به این طرز تخدیر شده و نه بااین تسلسل و پیوستگی ناشی از گیجی و اغتشاش.آنان ترنّم میکردند،نه بهعنوان عادتی غیر ارادی بلکه چون چنین میخواستند.آنان آهنگهای بیمعنی ومهمل،عاطفی و حماسی را میخواندند و زمزمه میکردند ولی آهنگهای«مشکوک»ممنوع بود.آهنگهای قدیمی را به سهولت میتوان به خاطر آورد.اگر چه سالها از دوره محبوبیت آنها گذشته است،اما طبیعت آنها به گونهای استکه از میان نمیروند.آهنگهای بسیار قدیمی وجود دارند که عناوین آنها حتی برای کسانی که آنها را نخوانده و زمزمه نکردهاند آشناست.ولی آهنگ عامیانهمورد علاقه مردم را در همین ماه گذشته در نظر بگیرید.چه کسی نامش را بهخاطر دارد؟ آهنگهای قدیمی جایی برای آثار و وسوسه انگیز و احساسات
ناسالم و بیمارگونه باقی نمیگذاشتند.آنها فاقد احساس و عاطفه نبودند امااحساس موجود در آنها ناشایست و قبیح نبود.آنگاه یهودیان وارد شدند و آهنگعامیانه متحول شد.عناوین کاملا تازهای با موضوعاتی کاملا متفاوت باآهنگهای قبلی رواج پیدا کرد.خوانندگان با ذوق و مستعد و تصنیفهایخوش آهنگ ناپدید شدند.دوره موسیقی یهودی و آفریقایی مدخلی برایموسیقی جنگلی،یا به اصطلاح«کنگو»یی،و انواع دیگر موسیقی بود که بهسرعت مدارج انحطاط را پیمود و به نوعی موسیقی سبعانه تبدیل شد که از آنچهخود حیوانات وحشی ممکن بود به آن دست یابند سبعانهتر مینمود.در کنار اینکشش باتلاقی،نوعی موسیقی«ضربی»که ادامه موسیقی سیّار اصیل سیاهان( MINSTRELSY)بود جریان داشت.موسیقی تغزلی در برابر آهنگهای رقص سیاهان که سیل آسا رواج پیدا میکرد رنگ باخته و از میان رفت.موسیقی سیّار احیا شد:جواناناغواگر به طور یکنواخت و آرام تصنیفهایی را زیر لب زمزمه میکنند، زناندلفریب با حرکاتی که به طرز شرمآوری شهوت انگیز است ترانههایی را تو دماغیمیخوانند که هیچ آهنگساز واقعی باز نمیشناسد.گروههای نوازنده موسیقیجاز رفته رفته ظاهر شدند.
اگر چه زوال و انحطاط موسیقی عامیانه به تدریج و به صورتی نامحسوسآغاز شد اما در آهنگهای مبتذل یکی دو دهه اخیر به سهولت قابل تشخیصاست.عاطفه و احساس جای خود را به وسوسههای شهوانی داده است.ماجرایعاطفی و عاشقانه به تحریکات جنسی تبدیل شده است.موسیقی موزون وخوش نوای عامیانه پس از عبور از مرحله آهنگهای ضربی و ریتمیک،اکنون بهآه و ناله و موسیقی جاز بدل گشته است.مضمون اشعار موسیقی نیز متنزل شده وجای خود را به لجنهای برآمده از عمق پستترین طبقات جامعه واگذار کردهاست.
نخستین«سلطان جاز»تقلبی یک یهودی به نام«فریسکو»بود.مدیراناصلی این روند رو به تباهی همه یهودی بودهاند.فقط قدری زیرکی و موذیگریلازم بود تا این کثافت ضد اخلاق و معنویت را از نظرها بپوشاند و آن را از جایگاهطبیعیاش،که جز بیزاری و تنفر حس دیگری در انسان بر نمیانگیزد،برتر جلوهدهد.
سرقت اندیشهها
یهودیان در کار تولید آهنگهای مردمی طبق معمول ابتکاری از خود نشاننداده و صرفا به«اقتباس»پرداختهاند-تعبیری مؤدبانه که به جای«سرقت هنر واندیشه دیگران»استفاده میشود.یهودیان چیزی را به وجود نمیآورند؛آنانآنچه را که دیگران به وجود آوردهاند با زیرکی تحریف کرده و از آن سوء استفادهمیکنند.هنرمندان متوسطی که تحت فشار مدیران غیر هنرمند ناگزیرند چیزیتولید کنند که به حد کافی جاذبه داشته باشد تا پول مردم را جذب کند به سرقتدسترنج دیگران روی میآورند.یهودیان همه کتابهای موسیقی قدیمی،امتیازاپراها و مجموعه تصنیفهای مردمی موجود را خریداری کردهاند.اگر قدریدرنگ کرده و برخی از مهمترین«آثار موفق»نخستین روزهای ظهور تراستتولید موسیقی یهود را بررسی کنید،متوجه خواهید شد که این آثار بر اساسملودی و مایه اصلی آهنگهای پاک و دلنشین«دوران ماقبل باتلاق»[دورانپیش از سلطه یهود]ساخته شدهاند.
به دلیل سلطه مطلق یهود بر بازار موسیقی،چه در زمینه نشر و توزیع و چه دراجرای نمایشی،تقریبا غیر ممکن است که چیزی به جز آهنگهای یهودی درایالات متحده منتشر شود،یا در صورت انتشار شنونده داشته باشد.
این واقعیتکه تراست یهود کل تجارت موسیقی را در تملک خود داشته و آهنگهای بهاصطلاح موفق همه نامهای یهودی دارند مؤید این مدعاست.آنچه تهدید یهود را درباره سلامت هنری ما جدیتر میسازد از یک سو بهظاهر فریبی،جذابیت کاذب،فریبندگی شرقی،تلألؤ و درخشندگی،احساساتتند و افراطی،شهوت گرایی و بدبینی شدید هنر یهودی باز میگردد و از سوی دیگراز این واقعیت ناشی میشود که خصیصه نژادی،یعنی عمیقترین و بنیادیترینکشش درونی ما،به واسطه صدها گرایش دیگر عصر یهود ضعیف و مغشوش شدهاست.مجموعه خصایص و دیدگاه آنگلو ساکسون هسته حیاتی خلق و خویآمریکایی است.غلبه یهود بر موسیقی ما هر آینه ممکن است این خصایص راپنهان و خنثی کند.
«کوچه تین پن»
آمریکا نه آنچه را که دوست دارد بلکه آنچه را که تبلیغاتچیهای موسیقی باتفسیرهای مکرر آن قدر تبلیغ میکنند تا اذهان سست مخاطبان خود را به تکرارآن در کوچه و خیابان وادار نمایند ترنّم میکند.تبلیغاتچیهای موسیقی در تئاتر،برنامههای تفریحی و رادیو عوامل مزدور آژانسهای موسیقی یهود هستند.موسیقی ابلهانهای که جاز و«سویینگ»نامیده میشود نه به دلیل امتیاز وشایستگی خاص بلکه تحت فرمان پول رواج مییابد.
موسیقی غیر یهودی تحتعنوان«موسیقی روشنفکرانه»طرد میشود.مردم هر روز از القائات احمقانهایکه به صورت سیل لجن و کثافت از«کوچه تین پن»،کارخانه اصلی تولیدهرزگی در نیویورک،جاری میشود تغذیه میکنند.
«کوچه تین پن»نام منطقهای است در خیابان بیست و هشتم،بین«برادوی»و خیابان ششم،که نخستین تولید کنندگان موسیقی ییدیش[یهودی]کار و کسبخود را در آنجا آغاز نمودند.گروه گروه دختران جوانی که تصور میکردندمیتوانند بخوانند،و گروههای دیگری که میپنداشتند میتوانند اشعار آهنگهارا بسرایند،به وسوسه تبلیغات دروغ مدیران تازهکار یهودی که بیش از آنچه ازعهدهشان بر میآمد وعده داده بودند،به این محل آمدند.لازم به ذکر نیست کهچقدر رسوایی و فضاحت به بار آمد؛همیشه وقتی دختران غیر یهودی به طلبمساعدت از یهود تن میدهند،رسوایی به بار میآید.هیاهوی مداوم،صدایهلهله و فریاد شادی برخاسته از«پارتی»ها و صداهای ناهنجار و خشن پیانو وشیپور باعث شد که این منطقه«کوچه تین پن»نامیده شود.اکنون همه آمریکا یک«کوچه تین پن»عظیم است و سرگرمی و تفریح،نسل جوان و سیاست آمریکاچیزی جز هیاهوی ناهنجار یهودیت عقب افتاده و ابله نیست.
کسی نمیتواند مکر شیطانی را که موجب ایجاد و تداوم فضایی ناپاک درمیان همه قشرهای جامعه شده است نادیده انگارد.در این جا یک چیز شیطانیوجود دارد؛چیزی که با زیرکی و حیله گری شیطان محاسبه و برنامه ریزی شدهاست.و این وضع همچنان ادامه دارد و با زوال و تباهی تدریجی غیر یهود و افزایشثروتهای یهود بدتر و وخیمتر میشود.
کشیشان،دستاندر کاران تعلیم و تربیت،اصلاحگران،والدین،شهروندان،همه و همه از رشد بیبند و باری در میان مردم متحیرند و آثار و نتایج شوم حاصلاز آن را مورد انتقاد قرار میدهند.آنان جوانان را که به القائات و وسوسههای پلیدو شهوانی تسلیم میشوند سرزنش میکنند.آنان بر افسار گسیختگی جنسی،بزهکاری و رفتار کودکانه جوانان تأسف میخورند.اما همه اینها منشأ وسرچشمهای دارد.چرا سرچشمه این مفاسد مورد تهاجم قرار نمیگیرد؟وقتییک ملت به وسیله نیرویی منظم،هدفدار و سازمان یافته در مفاهیم،اندیشهها ودیدگاههایی با ویژگی خاص غوطهور و غرق شده است،به جای معلول علت راباید هدف حمله قرار داد.اما دقیقا همین علت است که احتمالا از رویبیاطلاعی،و شاید هم ترس،هرگز هدف تهاجم واقع نشده است.
سرزنش مردم سودی ندارد.مردم همان گونهاند که تربیت میشوند.تجارتمشروبات الکلی را کاملا آزاد بگذارید تا جامعهای میگسار و عیاش به وجود آید.اگر همین آزادی را،همچنان که برای تولید کنندگان یهودی آهنگهای عامیانهتأمین شده،برای قاچاق مواد مخدر فراهم نمایید،جامعهای متشکل از معتادان بهمواد مخدر ایجاد خواهد شد.در چنین شرایطی حمله به معتادان احمقانه خواهدبود؛عقل سلیم حکم میکند که دلالان مواد مخدر افشا شوند.
شور و شوق جنون آمیز کنونی نسبت به آهنگهای یهودی نتیجه تضعیفحجب و حیای اجتماعی و استفاده از داروهای قوی برای تحریک غرایز است.قربانیان این جریان همه جا هستند.اما تنها تعداد بسیار اندکی از مخالفان اینفساد اخلاقی بر بیهودگی سرزنش جوانانی که اینچنین بیمار و آلوده شدهاندواقفند.
عقل سلیم حکم میکند که سرچشمهها و علل این بیماری از میان برداشتهشوند.یکی از این سرچشمهها گروه یهودی تولید کننده موسیقی است که کلمحصول را در اختیار دارد و مسئولیت همه جریان را،از سرودن شعر تا استفاده از منافع حاصله،عهدهدار میباشد.
نه چندان«مردمی»
در کنار دعوی اخلاقی علیه موسیقی به اصطلاح«مردمی»،این دعوی نیزقابل طرح میباشد که اساسا این نوع موسیقی«مردمی»و مورد علاقه جامعهنیست.هیچ چیز خود به خود مورد پسند عامه قرار نمیگیرد چرا که ذوق و سلیقهعامه دارای این حد از بصیرت نیست.این علاقه به صورت کاذب و به یاریتبلیغات مستمر حاصل میشود؛یعنی نوعی کوفتن مکانیکی محض بر اذهانمردم.هر فیلم و نمایشی به ذوق و سلیقه مردم شکل میدهد.پوسترهای خیرهکننده،صفحات گرامافون،گروههای رقص و آواز و رادیوها روز و شب به تبلیغمشغولند و فلان آهنگ به صرف تکرار و به ضرب القا و وسوسه گل میکند-تازمانی که آهنگ دیگری جانشین آن شود.همان بازی قدیمی تغییر سبک برایجلب مشتری و شتاب بخشیدن به بازار داد و ستد.
هیچ چیز در بازی یهود دوامنمییابد؛نه سبک لباس پوشیدن،نه فیلم و نه موسیقی.همواره چیز«تازه»ای ارائهمیشود تا جریان پول را از جیب مردم به سوی صندوق تولید کنندگان ابله و عقبافتاده یهودی تسریع کند.
دو مسأله درباره موسیقی«مردمی»برای همه روشن است:نخست اینکه ایننوع موسیقی پرده در و بیحیاست و مؤثرترین عامل ایجاد فضای مسموم و متعفندر کشور است؛و اگر نگوییم مؤثرترین عامل،لااقل همپای سینما در ایجاد اینفضا نقش دارد.دوم اینکه صنعت موسیقی«مردمی»صنعتی منحصرا یهودیاست.
«اتحادیه ضد افترا»میتواند در اینجا دست به کار شود.این اتحادیهمیداند چگونه کسی را که اعتبار یهود را خدشهدار میسازد تحت فشار قرار دهدحضور اتحادیه در همه جا،از ناشران مهم گرفته تا روزنامههای جزء کشور،احساس میشود.صنایع سینما،تئاتر و موسیقی عامه پسند همه در محدودهوظایف اتحادیه قرار دارند.یهودیانی را که سینما را به انحطاط کشانده و مردم رااز طریق«هنرها»،ورزش و تفریح و سرگرمیشان فاسد ساختهاند،یهودیانی را کهنام و شهرت نژادی خود را لکهدار نمودهاند تحت فشار قرار نمیدهد؟چرا؟آیاپاسخ این نیست که فقط غیر یهود باید کنترل شوند و یهودیان از هر قیدی آزادباشند؟آیا پاسخ این نیست که غیر یهود رام و نجیب را میتوان با دهانبند و افسار مهار و کنترل کرد ولی یهود را نمیتوان؟
یهودیان آمریکا از اینکه یک اقدام پژوهشی یا اصلاحی موجب شود کهرخنهای در زرهشان ایجاد گردد به سختی میهراسند.آنان از این بیم دارند کهشعله چنین اقدامی گسترش پیدا کند.
«برای اینکه خود آنها[غیر یهود]نتوانند حقیقتا به چیزیبیندیشند ذهنشان را با بازی،تفریح و سرگرمی،مشغولیتهایهیجان انگیز،تماشاخانه و نمایشگاه و غیره منحرف میکنیم.این گونه مشغولیتها ذهن آنان را از اندیشیدن به مسائلی که ممکناست آنها را به درگیری با ما بکشاند کاملا منصرف خواهد کرد.
وقتی مردم عادت کنند که کمتر به طور مستقل و آزاد بیندیشندبتدریج با ما هماهنگ و متفق میشوند زیرا فقط ما به طرح افکارتازه میپردازیم-البته توسط کسانی که[غیر یهود]به هیچ وجهفکر نمیکنند با ما مرتبط باشند.»
-پروتکل سیزدهم
برگرفته از کتاب یهود بین الملل - نوشته هنری فورد